کاشکی گاهی وقتا خدا از پشت اون ابرها میومد بیرونو گوشم رو محکم میگرفت و داد می زد که:آهاااااااااااااااااااااااااااااااای بگیییر بشین سر جات اینقده غُر نزن...همینه که هست!بعد یه چشمک می زد و آروم توی گوشم می گفت:همه چی درست میشه... :)